زئوتکنیک

زئوتکنیک

مطالب علمی، آموزشی و تحلیلی درباره دامپروری و علوم جانوری
زئوتکنیک

زئوتکنیک

مطالب علمی، آموزشی و تحلیلی درباره دامپروری و علوم جانوری

اصطلاحات کتاب اصلاح نژاد دام های اهلی - انتشارات دانشگاه تبریز


  

اصطلاحات

 

آ

آزمون نتاج: گزینش از روی نتاج.

 

آمیخته‌گری: به تلاقی مولدین متعلق به دو جمعیت همگن و متفاوت از نظر ژنتیکی گفته می‌شود. این جمعیت‌ها می‌توانند از یک گونه، نژاد، لاین و... باشند.

 

آمیخته‌گری اصلاحی: به انتقال ژن‌های یک نژاد اصلاح شده به نژاد دیگر اطلاق می‌شود که به صورت گذرا و موقتی انجام می‌گیرد. دو نژاد نسبت به هم خارجی محسوب می‌شوند.

 

آمیخته‌گری برگشتی یا بک کراس: جفت‌گیری ماده‌های AB، که از تلاقی A و B به وجود آمده اند با نر‌های نژاد A یا B.

 

آمیخته‌گری جایگزینی: یک نوع آمیخته‌گری است که اجازه جایگزینی نژاد A به‌وسیله نژاد B را فراهم می‌سازد. این کار به کمک استفاده نرهای B در نسل های متوالی صورت می‌گیرد. سهم ژن‌های نژاد B در آمیخته‌ها به‌ترتیب به صورت 2/1، 4/3، 8/7، 16/15، 32/31، و.... است.

 

آمیخته‌گری دو مرحله ای: یک نوع تلاقی است که در آن ماده‌هایی که دورگ هستند با تعدادی نر تلاقی پیدا می‌کنند تا همه نتاج روانه کشتارگاه شوند. دو حالت از این نوع آمیخته‌گری وجود دارد: در حالت اول، آمیخته‌گری سه تایی است که نر‌ها از نژاد خالص انتخاب می‌شوند. در حالت دوم، آمیخته‌گری چهارگانه است که در آن نرها نیز دورگ هستند.

 

آمیخته‌گری از نوع دو رگ‌گیری: به جفت‌گیری حیوانات از نژادهای مختلف در اولین نسل گفته می‌شود. سپس حیوانات نسل دوم از تلاقی F1 ×F1 پدید می‌آیند. حیوانات نسل سوم از تلاقی  F2  × F2 به وجود می‌آیند و به همین ترتیب کار ادامه می‌یابد. این نوع از آمیخته‌گری سبب به وجود آمدن نژادهای زیادی شده است.

 

آمیخته‌گری صنعتی (یا آمیخته‌گری ساده یا آمیخته‌گری اولین نسل): به تلاقی مولدین از نژادهای مختلف گفته می‌شود. نتاج پدید آمده F1 به‌طور کلی برای تولید گوشت بکار می‌روند.

 

آمیخته‌گری متناوب: یک نوع آمیخته‌گری است که در آن از نرهای A و B به صورت متناوب در گله ای از ماده‌ها استفاده می‌شود. در هر نسل، ماده‌های آمیخته برای نوسازی گله حفظ می‌شوند و همه نر‌ها و ماده‌های دیگر روانه کشتارگاه می‌شوند.

 

ا

اپی ژنتیک: زمینه ای است که چگونگی اثر محیط روی تغییرات بیان ژن بدون تغییر توالی نوکلئوتیدی را بررسی می‌کند.

 

اپیستازی: اثر متقابل بین ژن‌های غیراللی است. یک الل (اپیستاتیک)، عمل الل‌های ژن واقع در جایگاه ژنی دیگر (هیپوستاتیک) را می‌پوشاند.

اتوزوم: کروموزومی‌ که در جنس نر و ماده به صورت دوتایی وجود دارد. همه کروموزوم‌ها به‌استثنا کروموزوم‌های جنسی، اتوزوم هستند. (نک هتروکروموزوم).

 

اثر افزایشی: در مدل افزایشی، به اثر تعداد بسیار زیادی ژن گقته می‌شود که صفات کمی ‌را در دامپروری کنترل می‌کنند. اغلب بخش بسیار مهم ارزش ژنوتیپی (G) یک مولد را همان تجمیع این اثرات در بروز یک صفت تشکیل می‌دهد که همان بخش ژنتیک افزایشی (A) از G است.

 

ارزش انتخابی ژنوتیپ: نسبتی از افراد این ژنوتیپ که نتاج را تولید می‌کنند.

 

اثر ژنتیکی مستقیم: اثر والدین روی عملکرد نتاج است  و عبارت از  نقش ژن‌هایی است که از والدین به فرزندان رسیده است.

 

ارزش ژنتیکی افزایشی: مجموع اثرهای تجمعی ژن‌های یک فرد برای یک صفت کمی است. این مقدار را با A نشان می دهند که به‌طور متوسط نیمی از آن از مولد به نتاج منتقل می‌شود و توسط Â برآورد می‌شود.

 

ارزش ژنوتیپی: برای یک فرد، و برای یک صفت کمی، مجموع (G) ارزش ژنتیکی افزایشی (A) و اثرهای متقابل بین ژن‌ها است(I). G=A+I

 

ارزش فنوتیپی: وقتی که صفتی را روی یک فرد اندازه‌گیری می‌کنیم یا می شماریم یا به صورت توصیفی یادداشت می‌کنیم، آن را ارزش فنوتیپی یا عملکرد آن فرد می نامیم(P).

 

اثر غیرافزایشی: در ژنتیک کمی، ارزش ژنتیکی به طور انحصاری به‌ دلیل اثرهای افزایشی ژن‌هایی که ژنوتیپ را تشکیل داده اند نیست. زیرا همچنین امکان دارد اثرات متقابلی بین ژن‌ها و الل‌ها وجود داشته باشد. بنابراین ارزش ژنوتیپی یک مولد برابر است با

G= A+I

 

اثر مادری: برای برخی از صفات، مثل نحوه گوساله زایی و یا وزن بره‌ها در زمان از شیر گرفتن، اثر ژنتیک مادری به اثر ژنتیکی مستقیم اضافه می‌شود. یعنی اثر مادر به‌خاطر ابعاد لگن یا تولید شیر بر روی برخی صفات نتاج تاثیر گذار است.

 

اثر متقابل ژنتیکی: دو نوع اثر متقابل بین ژن‌ها قابل تصور است: اولی اثرمتقابل بین الل‌های ژن (غلبه، غلبه مشترک) و دومی، اثر متقابل بین ژن‌های غیر اللی (اپیستازی).

 

اجزائ ژنومیک و باقیمانده چندژنی: در ژنتیک کمی فرض بر این است که هر صفت به‌وسیله تعداد بیشماری ژن کنترل می‌شود. تعدادی از این ژن‌ها اثر قابل توجهی دارند که به آنها QTL گفته می‌شود.QTL ‌ها به‌وسیله نشانگر اسنیپ ردیابی می‌شوند (گروه اول). از طرف دیگر همه ژنهای باقیمانده را که هر کدام اثر جزئی یا بسیار جزئی روی صفت دارند نمیتوان به‌وسیله نشانگر اسنیپ ردیابی کرد (گروه دوم). گروه اول ژن‌ها را، بخش ژنومی یا ژنوتیپی یا مولکولی می‌نامند درحالیکه گروه دوم را جزئ پلی ژنی باقیمانده تلقی می‌کنند.

 

ارتباط یا اتصال: یک نوع رابطه ژنتیکی بین گله‌ها است که سبب می‌شود تا بتوانیم همزمان ارزش ژنتیکی افزایشی حیوان و نیز اثر " گله" را برآورد کنیم.

 

 اسید ریبو نوکلئیک RNA: پلی نوکلئوتید موجود در سیتوپلاسم سلولی که ترجمه اطلاعات ژنتیک را فراهم می‌سازد.

 

اسید ریبو نوکلئیک پیک mRNA: اسید ریبونوکلئیک پیام رسان که در نتیجه رونویسی اسید دی اکسی ریبونوکلوئیک بدست می‌آید.

 

اسید ریبونوکلئیک حامل: اسید ریبونوکلئیک حامل که در ترجمه اسید ریبونوکلئیک پیام رسان به زنجیره پروتئینی دخالت دارد (ترجمه کدون‌ها به اسیدهای امینه).

 

اسید ریبونوکلئیک غیر کد کننده RNAnc: اسید ریبونوکلئیک غیر کد کننده، یعنی به صورت پروتئین ترجمه نمی‌شود. وظایف اسید ریبونوکلئیک غیر کد کننده در واقع بخوبی معلوم نیست ولی به‌نظر می‌رسد برخی از اسید ریبونوکلئیک‌های غیر کدکننده نقش اساسی در تنظیم بیان ژن‌های کدکننده بازی می‌کنند بنابراین در تنظیم تولید پروتئین‌ها مداخله می‌کنند.

 

اگزون: بخش کدکننده از توالی ژن گفته می‌شود که هم در DNA و هم در mRNA (در نتیجه رونویسی) وجود دارد.

 

الحاق ژنتیکی: الل ژن G مطلوب از نژاد A به نژاد B منتقل می‌شود. این کار شامل مراحل مختلفی است: اولین آمیخته‌گری A ×B بوده و سپس یک سری تلاقی‌های برگشتی بین نتاج هتروزیگوت و مولدین B انجام می‌شود تا در نهایت هموزیگوت‌های G/G بسیار مشابه با نژاد B بدست آید.

 

الل: فرمی‌ از ژن که در یک جایگاه ژنی قرار دارد. مجموعه ای از الل‌ها که در یک جایگاه ژنی مشخص می‌توانند قرار گیرند، سری اللی نامیده می‌شوند. اگر دو الل برای جایگاه ژنی وجود داشته باشد، دواللی و اگر سه یا بیشتر وجود داشته باشند پلی اللی یا چنداللی نامیده می‌شوند.

 

انتقال ژن: مجموعه عملیاتی است که انتقل یک ژن به یک موجود زنده را فراهم می‌سازد که گیرنده اگر حیوان باشد به آن حیوان تراریخته و اگر گیاه باشد به آن موجود تغییر یافته ژنتیکی اطلاق می‌شود.

 

 

انحراف معیار: ریشه دوم واریانس است و با علامت σ نشان داده می‌شود و به‌وسیله آن می‌توان درباره تغییرات فنوتیپی pσ یا ژنتیکی Aσ یک جمعیت برای صفت مورد نظر اظهار نظر کرد.

 

انستیتو پرورش اسب و سوارکاری فرانسه (IFCE): از همکاری وظایف محوله وزارتین کشاورزی و تربیت بدنی، ساختاری به این نام پدید آمده است. در سال 2010 با الحاق هرس (HARAS) ناسیونال و مدرسه ملی سوارکاری، این انستیتو متولد شده است. می‌توان گفت که این انستیتو به عنوان یک اپراتور عمومی ‌منحصر به فرد عمل می‌کند که همه فعالیت‌های مرتبط با اسب، از پرورش گرفته تا ورزش‌های سوارکاری در سطح بالا را شامل می‌شود.

 

انستیتو فناوری (تکنیکی): سازمان دولتی است که اهداف آن به‌وسیله دولت و سازمان‌های با تجربه کشاورزی تعیین می‌شود. انستیتو تکنیکی به واسطه تصویب قانون کشاورزی در سالهای 1960 و 1962 تاسیس گردید و در زمینه تولیدات دامی، وظایف آن در قانون دامپروری 1966 و قانون 2006 تصویب شد. انستیتو تکنیکی در مورد نشخوارکنندگان و نیز اسب‌های کاری فعالیت می‌کند و متمایز از انستیتو تکنیک کشاورزی است. این انستیتو‌ها هماهنگ با اینرا، نوآوری‌های کشاورزی را در مزارع مختلف توسعه می‌دهند. در زمینه گزینش، وظیفه اصلی آنها، تهیه روش‌های ارزشیابی ژنتیکی و انتشار شاخص است که هماهنگ با اینرا انجام می‌شود.

 

انفصال: به انشقاق یا جدا شدن جفت الل‌های ژن در زمان تقسیم میوزی و تشکیل گامت‌ها گفته می‌شود. هر گامت تنها یک الل والدینی در هر جایگاه ژنی دارد.

 

اینتربول (Interbull): یکی از زیر کمیته‌های ICAR است که در دهه 1980 به‌ دلیل افزایش مبادلات بین المللی اسپرم و جنین تاسیس شد. دارای یک شبکه جهانی ارایه خدمات اطلاعات ژنتیکی دامپروری است. دفتر آن در دانشگاه کشاورزی دز شهر اوپسالا سوئد قرار دارد و در 30 کشور نمایندگی دارد که ارزیابی ژنتیکی گاوهای نر شیری شش نژاد را به صورت بین المللی انجام می‌دهد (140000 راس). صفات مورد اندازه گیری در هفت گروه طبقه بندی شده‌اند (تولید، شکل بدن، سلامتی پستان، ماندگاری، گوساله زایی، باروری ماده، رفتار). اینتربول از روش ارزیابی چندگانه بین کشوری MACE ( Multiple Across Country Evaluation) استفاده می‌کند که در آن از همه روابط خویشاوندی معلوم بین حیوانات استفاده شده و روش‌های ارزیابی ژنتیکی هر کشور مد نظر قرار می‌گیرد. انتشار شاخص‌ها با مسئولیت هر کدام از کشورها صورت می‌پذیرد.

 

ایمپوتیشن یا جانهی: یک نوع فناوری است که با استفاده از آن می‌توان جاهای خالی یا گمشده نشانگر‌ها در توالی‌یابی‌های انجام شده به‌وسیله تراشه‌ها را پیش بینی (یا جانهی) کرد. برای مثال بجای اینکه از یک تراشه با تراکم 800 k استفاده کنیم از یک تراشه 3 تا 6 و یا k 54 بهره برده و جاهای خالی تفاوت بین دو تراشه را جانهی کنیم. همچنین با استفاده از این تکنیک می‌توان بین ژنوتیپ‌های حاصل از تراشه‌هایی با تراکم‌های مختلف، ارتباط ایجاد کرد. به‌خاطر گرانقیمت بودن استفاده از تراشه‌هایی با تراکم بالا از این فناوری استفاده می‌شود تا از تراشه با تراکم بالا تنها در تعداد محدودی حیوان استفاده شده و در بقیه حیوانات از تراشه ای با تراکم کمتر استفاده شود.

 

اینترون: به قسمت غیر کد کننده توالی یک ژن گفته می‌شود که بین دو اگزون قرار دارد و در هنگام پردازش mRNA حذف می‌شود.

 

ب

 

بانکDNA: مجموعه کلون‌ها یا توالی‌های DNA.

 

باز: نوکلئوتید را ببینید.

 

برنامه گزینش: یکسری روش‌های گزینش که از نظر نحوه جمع آوری داده‌های به صورت زیر هستند: گزینش اجدادی، گزینش از روی شاخص ژنومی، گزینش از روی عملکرد خود فرد، و گزینش نتاج. برنامه گزینش منجر به ارزیابی ژنتیکی دام‌ها می‌شود که برای مثال در مورد نشخوارکنندگان، دام‌های نری که در تلقیح مصنوعی استفاده می‌شوند از نظر چند صفت مورد ارزیابی قرار می‌گیرند.

 

بلاپ BLUP (بهترین پیش بینی کننده نااریب خطی): یک نوع روش محاسباتی است که در آن با استفاده از عملکرد‌ها، برآورد نااریبی از ارزش ژنتیکی افزایشی حیوانات و اثرهای محیطی بدست می‌آید. در مورد اسب، شاخص ارزش ژنتیکی معمولا به نام BLUP مصطلح شده است که شاید معنی دقیق BLUP را نداشته باشد.

 

بنگاه دامپروری EDE): سازمانی متعلق به دپارتمان  است که به خانه کشاورز وابستگی دارد. وظیفه اصلی آن، تعیین هویت و قابلیت ردیابی دام‌های اهلی است.

 

بنگاه‌های اجرایی دامپروری (EMP): شرکت‌هایی هستند که در زمینه تلقیح مصنوعی در نشخوارکنندگان، ذخیره اسپرم، خدمات تولید مثل(سونوگرافی)، مشاوره دامپروری و... فعالیت می‌کنند. در سال 2013 این شرکت‌ها عمدتا به صورت تعاونی اداره شده ولی در برخی از موارد نیز مطب دامپزشکان یا انجمن‌های خصوصی نیز عهده دار این وظایف شده‌اند.

 

بنگاه گزینش (ES): در زمینه تلقیح مصنوعی نشخوارکنندگان، ساختارهایی وجود دارند که وظیفه انتخاب مولدین نر، ارزیابی آنها به‌وسیله آزمون نتاج یا تشخیص ژنوتیپ و جمع آوری اسپرم را بر عهده دارند. در سال 2013 این بنگاه‌های گزینش به صورت تعاونی اداره می‌شدند. ES و EMP در سطح ملی نماینده اتحادیه ملی تعاونی‌های دامپروری و تلقیح مصنوعی (UNCEIA) هستند.

 

 

بومی: جمعیت یا نژاد اصیل یک منطقه که در آنجا استقرار پیدا کرده است.

 

بیان ژن: مجموعه سازوکارهایی است که اطلاعات موجود در یک ژن را رمزگشایی می‌کند (رونویسی mRNA و سپس ترجمه به اسیدهای امینه).

 

 

پ

 

پاسخ غیر مستقیم به گزینش: گزینشی که روی صفت 1 اعمال می‌شود منجر به تغییر آن در جهت مورد نظر می‌شود که به آن پاسخ مستقیم می گوییمΔA1. این گزینش همچنین ممکن است که صفت 2 را نیز تحت تاثیر قرار داهد که با صفت 1 در ارتباط است. به این تغییر، پاسخ غیرمستقیم به گزینش گویند ΔA2. این تغییر برحسب میزان همبستگی ژنتیکی بین صفت 1 و2 می‌تواند کمابیش مهم تلقی شود. به همین خاطر بر حسب مثبت یا منفی بودن همبستگی، پاسخ غیر مستقیم می‌تواند مطلوب یا نامطلوب باشد. پاسخ غیر مستقیم به این صورت نمایش داده می‌شود:

 

ΔA2= a × ΔA1

که در آن a شیب خط رگرسیون بین A2 و A1 است.

 

پاسخ مستقیم به گزینش: به میانگین برتری ژنتیکی افزایشی حیوانات گزینش شده در هر کدام از راههای انتقال ژن گفته می‌شود. بنابراین با فرمول زیر نمایش داده می‌شود:

ΔA= i ×  × σ A

 

پان میکسی: حالتی از جمعیت‌های دامی که در آن همه نوع امتزاج بین گامت‌های موجود امکان پذیر است.

 

پایه گزینش: مجموعه ای از دامداران است که در برنامه تعیین هویت دام، ثبت شجره، کنترل عملکرد (تولید شیر، کنترل رشد و...) همکاری می‌نمایند.

 

پایه ثابت و متحرک یا موبیل: شاخص‌ها همیشه به صورت تعداد انحرافات از پایه مرجع منتشر می‌شوند که اغلب 0 یا 100 است. این پایه، می‌تواند ثابت یا متحرک باشد. اگر تعداد افراد ثابت باشند، پایه ثابت، و اگر افراد تشکیل دهنده پایه در فواصل زمانی منظم تغییر پیدا کنند، پایه را متحرک می‌گویند.

 

پردازش یا اپیساژ: سازوکاری است که در طی رونویسی DNA به RNA، اینترون‌ها حذف شده و اگزون‌ها به هم می‌چسبند. اگر اپیساژ به صورت دیفرانسیل یا متناوب رخ دهد منجر به این می‌شود که یک پیشmRNA، چند mRNA بالغ با فرم اگزون‌های متفاوت تولید کند و در نتیجه چندین نوع پروتئین، آخرالامر تولید شوند.

 

پروتئوم: مجموعه پروتئین‌هایی که از روی mRNA ساخته شده و در یک زمان مشخص در داخل یک بافت وجود دارند.

 

پرونده نژاد: پرونده ای است که در اختیار انجمن نژادی بوده و حامل اطلاعات مولدین نژاد است.

 

پلاسمید: مولکول حلقوی DNA خارج کروموزومی که در برخی باکتری‌ها وجود داشته و درون سلول منشا و سلول میزبان، مستقلا می‌تواند تکثیر یابد. پلاسمید‌ها به عنوان حامل DNA اگزوژن مورد استفاده قرار می‌گیرند که برای مثال می‌توان همسانه سازی یا کلوناژ DNA را نام برد.

 

پلیوتروپی: حالتی که در آن یک ژن، چند صفت را کنترل می‌کند که ظاهرا رابطه ای با همدیگر ندارند. برای مثال، در بز، الل مسئول فقدان شاخ، روی باروری نیز تاثیرگذار است. در گاو، الل مسئول هیپرتروفی عضلانی، روی ظرافت استخوان تاثیر دارد.

 

پلی ژن: در مدل کلاسیک ژنتیک کمی، این گونه در نظر گرفته می‌شود که صفات به‌وسیله تعداد نامحدودی ژن نامشخص کنترل می‌شوند که همگی مستقل از همدیگر بوده و بیان آنها کمابیش تحت تاثیر محیط قرار داشته و هر کدام از این ژن‌ها غالبا اثر ضعیف ویا بسیار ضعیفی روی صفت مورد علاقه دارد. به این ترتیب این مدل را مدل نامتناهی یا چند ژنی می‌نامند.

 

پلی هیبریدیسم: در ژنتیک "مندلی"، حالتی است که در آن n صفت مندلی که توسط n جایگاه ژن متفاوت کنترل می‌شود، مطالعه شود.

 

پلی پلوئید: حالتی که در آن تعداد کروموزوم‌ها که معمولا در سلول‌های سوماتیک 2n است به 3n، 4n، و... افزایش می‌یابد. این پدیده در گیاهان و ماهی‌ها دیده می‌شود.

 

پلی زومی: وجود یک یا چند کروموزوم اضافی، برای مثال تریزومی.

 

پیرامون: نک محیط

 

پیشرفت ژنتیکی: پیشرفت ژنتیکی در هر نسل عبارت است از اختلاف بین میانگین ارزش ژنتیکی افزایشی دو نسل متعاقب.

پیشرفت ژنتیکی سالانه مورد انتظار برای یک صفت برابر است با:

 

 

 

 

PG/an پیشرفت ژنتیکی سالانه  =  

 

که در آن  4v چهار مسیر، i تراکم گزینش، R(A, Â) صحت گزینش، A σ   انحراف معیار ژنتیکی افزایشی و  T فاصله نسلی است.

 

 

 پیوستگی ژنتیکی (لینکاژ): ارتباط بین لوکوسها (جایگاه ژن) روی یک کروموزوم است (نک ‌هاپلوتیپ).

 

ت

 

تبارنامه یا کتاب شجره شناسی: انجمن پرورش دهندگان و مصرف کنندگان یک نژاد دامی، برای تعیین جهت گزینش، اقدام به تهیه تبارنامه می‌کنند. اینها از انگلستان منشا گرفته و به همین خاطر از نامگذاری‌های انگلیسی برای آنها استفاده می‌شود مانند هردبوک برای گاو، فلاک بوک برای گوسفند و استادبوک برای اسب.

 

تراشه DNA  (میکروشبکه): لام شیشه ای، سیلیکونی یا پلاستیکی کوچکی به مساحت چند سانتیمتر، که قطعات DNA به تعداد زیاد روی آن فیکس شده‌اند و با تکنیک دورگ‌گیری، وجود یا بیان تعداد زیادی ژن موجود در نمونه تعیین می‌شود. با استفاده از تراشه DNA میتوان اسنیپ ‌ها را تجزیه و تحلیل کرد.

 

ترجمه: ساخته شدن یک پروتئین از روی mRNA ی متناظر. مکان آن در داخل ریبوزومها است.

 

 

تخم (زیگوت): سلول دیپلوئیدی که در نتیجه الحاق بین گامت نر (اسپرماتوزوئید) و یک گامت ماده (تخمک) که‌ هاپلوئید هستند به وجود می‌آید.

 

ترانسکریپتوم: مجموعه mRNA - یا همان ترانسکریت‌ها که به‌وسیله سلول‌های یک فرد در زمان مشخص ساخته می‌شود.

 

تری هیبریدیسم: در ژنتیک مندلی، حالتی است که در آن سه صفت که به‌وسیله سه جایگاه ژن متفاوت کنترل می‌شوند مطالعه می‌شود.

 

تعیین جنسیت به صورت اتوماتیک: استفاده از وجود یک ژن وابسته به جنس برای تعیین جنس جوجه‌های نر از ماده. این روش به ویژه در مرغ انجام می‌شود که با استفاده از این ژن وابسته به جنس، رنگ پرها یا سرعت پردرآوری بین جوجه‌های نر و ماده متفاوت است. (نک وراثت وابسته به جنس)

 

 

تصادفی: چیزی که به صورت شانسی اتفاق می‌افتد (در زبان لاتین alea به معنی بازی تاس است). برای مثال، در تقسیم میوز، تفرق دو کروموزوم والدینی به صورت تصادفی رخ می‌دهد و گامت‌ها را تشکیل می‌دهد. در هنگام محاسبه شاخص پلی ژنی، برخی از اثرات محیطی، برای مثال موقعیت خاص یک حیوان، به صورت اثر تصادفی در نظر گرفته می‌شود. در مقابل اثرهای محیطی ثابت وجود دارند که همیشه تعدادی از حیوانات را به‌طور همزمان تحت تاثیر قرار می‌دهد (یعنی محیط). یکی از اهداف محاسبات آماری این است که رخداد یک پیشامد یا اثرهای تصادفی را با استفاده از قوانین احتمال، پیش بینی کند.

 

تکثیر Amplification: به تکثیر یک بخش کوچک از DNA گفته می‌شود. این تکثیر می‌تواند به شکل نمایی (در مورد پی سی آر) باشد. یعنی تعداد مولکول‌های موجود در هر سیکل با استفاده از دو قطعه، دو برابر می‌شود. اگر تنها یک قطعه مورد استفاده قرار گیرد این تکثیر به صورت حسابی زیاد می‌شود بنابراین مولکولهای موجود در هر سیکل یک به یک ازدیاد پیدا می‌کند.

 

تکرارپذیری (ضریب): ضریب همبستگی بین عملکرد‌های پی در پی یک فرد خاص را گویند. این ضریب را با ρ نمایش می‌دهند و به‌وسیله آن می‌توان رابطه بین عملکردهای یک حیوان خاص را برای صفتی ارزیابی کرد که در طول زمان تکرار می‌شود (تولید شیر متعاقب یک گاو ماده، تعداد بره متولد شده در هر بره زایی یک میش و...)

 

 

تشخیص مولکولی ژنوتیپ (یا ژنوتیپاز): به بررسی چندشکلی DNA گفته می‌شود یعنی الل‌های موجود در برخی مکان‌های ژنی در یک فرد شناسایی شوند. به‌طور کلی از ریزماهواره‌ها یا اسنیپ ‌ها به این منظور استفاده می‌شود. تشخیص ژنوتیپ گاهی برای پیدا کردن چندشکلی یک ژن شناخته شده انجام می‌شود مانند جایگاه کازئین کاپا در گاو شیری یا کازئین آلفا اس1 (as1) در بز.

 

تغییر مکان کروموزومی: پدیده ای است که در آن بخشی از کروموزوم یا کل کروموزوم به کروموزوم غیر همولوگ می چسبد.

 

تلاقی‌های آزمون نتاج  [1]: تلاقی نر‌های کاندیدای گزینش با تعدادی ماده طرح آزمون نتاج گفته می‌شود که هدف از آن تولید یک تعداد نتاج است تا عملکرد آنان اندازه گیری شود و به‌وسیله آن ارزش ژنتیکی کاندیداهای تولید مثل تخمین زده شود.

 

تلاقی‌های جور شده: تلاقی نر‌ها و ماده‌هایی که از نظر شاخص بهترین هستند. در گزینش از روی اجداد، به‌طور کلی وقتی صحبت از تلاقی‌های جور شده یا برنامه ریزی شده می‌شود، منظور یکسری تلاقی‌های پیش بینی شده توسط دامداران است.

 

توالی‌یابی (توالی‌یابیDNA یا ژنوم): تجزیه توالی نوکلئوتیدی یک قسمت از DNA است. گاهی منظور از توالی‌یابی، بررسی ژنوم کامل یک موجود زنده است.

 

توالی (توالی DNA): ردیف قرار گرفتن اجزای DNA (نوکلئوتیدها یا بازها). اگر مناطق رمز کننده (اگزون) منظور نظر باشد، توالی اسید امینه‌های تشکیل دهنده پروتئین متناظر را تعیین خواهد کرد.

 

ج

 

جایگاه ژنی یا لوکوس: یک توالی DNA، یک ژن یا یک نشانگر، روی کروموزوم است.

 

جنس هموگامتیک: جنس افرادی که در آنها دو کروموزوم جنسی، نظیر همدیگر (XX) هستند. در پستانداران ماده‌ها، و در پرندگان نرها هموگامتیک هستند. جنس دیگر (نر در پستانداران و ماده در پرندگان) هتروگامتیک گفته می‌شوند.

 

د

درصد گزینش: تعداد (p) مولدینی که نگهداری می‌شوند به نسبت تعداد کاندیدها.

 

دوقلوهای همسان (واقعی): دوقلوهایی هستند که از تقسیم یک تخم پدید می‌آیند.

 

دوقلوهای غیرهمسان (دوقلوهای غیر واقعی): دوقلوهایی هستند که از دو تخم متفاوت به وجود آمده اند.

 

دی هیبریدیسم: در ژنتیک مندلی، به بررسی دو صفت گفته می‌شود که به‌وسیله دو جایگاه ژنی متفاوت کنترل می‌شوند.

 

دیپلوئید: سلول حاوی n جفت کروموزوم است (جمعا 2n). سلول‌های جنسی یا گامت‌ها تنها یکی از جفت کروموزوم (n) را در بر دارند و‌ هاپلوتیپ هستند. سلول‌های سوماتیک در حالت ناهنجاری می‌توانند‌هاپلوتیپ باشند.

 

DNA: اسید دی اکسی ریبونوکلئیک: پلی نوکلئوتید موجود در هسته سلول که حاوی اطلاعات ژنتیکی است.

 

DNA مکمل cDNA: DNA مکمل که به‌وسیله کپی اسید ریبونوکلئیک بدست می‌آید. این کپی تنها حامل اگزون‌های ژن‌ها است.

 

DNA نوترکیب: DNA حاصل از ترکیب DNA ‌هایی با منشا مختلف است. یک پروتئین نوترکیب را کد می کند برای مثال، واکسنی که به‌وسیله انتقال ژن تولید می‌شود.

 

ر

 

رانش ژنتیکی: تغییر فراوانی اللی که به ویژه بر اثر همخونی یا گزینش اتفاق افتاده و بطرف 1 یا 0 میل می‌کند. بنابراین، در طولانی مدت، چندشکلی ژنتیکی جمعیت کاهش پیدا کرده و درنهایت ناپدید می‌شود.

 

 

رپلیکاسیون: به همانندسازی یک مولکول DNA یا RNA گفته می‌شود.

 

 

رگرسیون(ضریب): منحنی خط رگرسیون y نسبت به x که x و y را دو متغیر وابسته به هم می‌نامند. این ضریب را به صورت ay/x نمایش داده و با فرمول کوواریانس (x,y) تقسیم بر واریانس x، محاسبه می کنند.

 

رونویسی یا ترانسکریپسیون: ساخته شدن یک توالی mRNA از روی الگوی DNA متناظر.

 

ریبوزوم: اندامکی سیتوپلاسمی که دربرگیرنده مجموعه ای از پروتئین‌ها و RNA است که ترجمه mRNA را به پروتئین‌ها ممکن می‌سازد.

 

ریزماهواره: توالیDNA که یک تکرار موتیف بسیار کوتاه 2 تا 5 جفت بازی دارد. فراوان ترین موتیف موجود در حیوانات، دی نوکلئوتید CA (یا مکمل آنGT) است که حداکثر به تعداد 25 دفعه تکرار شده و آن را به صورت (CA)n نمایش می‌دهند.

 

 

ژ

ژن: توالی DNA که مسئول ساخته شدن یک پروتئین است. ژن در زیست شناسی، واحدی با وظایف سه گانه است: عملکرد، جهش و نوترکیبی.

 

ژن کاندیدا: ژنی که در آن جهش اتفاق افتاده مسبب یک فنوتیپ خاص است.

 

ژن عمده یا بزرگ اثر: ژنی که تاثیر شگرفی روی یک فنوتیپ می‌گذارد.

 

ژنتیک: علم وراثت و تنوع بوده و به‌دنبال آن است که قوانین تشابهات و تفاوت‌های موجود بین افراد را کشف و توجیه می کنند.

 

ژنتیک جمعیت: شاخه ای از ژنتیک است که در آن ساختار ژنتیکی جمعیت‌ها با استفاده از فراوانی ژنوتیپی و اللی مطالعه می‌شود. همچنین این موضوع بررسی می‌شود که سرمایه ژنتیکی این جمعیت‌ها ممکن است دچار چه تغییرات و تحولاتی بشوند.

 

 

ژنتیک و دامپروری فرانسه (شرکت (FGE: شرکتی که از سال 2006 شروع به انجام کارهای بهنژادی در نشخوارکنندگان کرده است. این تشکیلات از اتحاد چندین سازمان حرفه ای تشکیل شده و وظیفه ان راهبری مواد ژنتیکی فرانسه و تحقیق و توسعه در این زمینه‌ها است.

 

 

ژنتیک مندلی، "فاکتوریل" یا "فورمل": در دامپروری، بخشی از ژنتیک است که صفاتی با ماهیت ساده را بررسی می‌کند. اینها صفاتی هستند که توسط تعداد اندکی ژن (معمولا یک ژن برای هر صفت) کنترل شده و تحت تاثیر محیط قرار نمی‌گیرند.

 

ژنتیک کمی: در دامپروری، شاخه ای از ژنتیک است که صفات کمی ‌را بررسی می‌کند. اینها صفاتی هستند که به‌طور کلی ماهیت پلی ژنی داشته و بیان آنها همیشه به محیط وابسته است.

 

ژنوتیپ: به تشخیص مولکولی نگاه کنید.

 

ژنوتیپ:

 1-ژنوتیپ یک فرد برای یک صفت: ترکیب خاصی از ژن‌های یک فرد که روی صفت تاثیر گذار است.

 2- ژنوتیپ یک فرد در یک جایگاه ژنی: مجموعه الل‌های موجود در این جایگاه ژنی در فرد.

 

ژنوم: مجموعه مواد ژنتیکی موجود در داخل هر کدام از سلول‌های فرد است. به عبارت دیگر به میراث ژنتیکی هر فرد گفته می‌شود.

 

ژنومیک: شاخه ای از علم ژنتیک است که ژنوم را با هدف واکاوی ژن‌های یک موجود زنده (ژنومیک ساختاری) بررسی می‌کند تا وظایف آنها (ژنومیک عملکردی) و بیان آنها (ژنومیک بیان) در نهایت معلوم شود.

 

ج

جایگاه ژن با اثرات کمی (QTL): بخشی از کروموزوم است که روی یک صفت کمی تاثیر گذار بوده و دارای چندشکلی در یک یا چند ژن است. الل‌ها (یا‌هاپلوتیپ‌ها) که در QTL مستقر شده‌اند هنوز مورد شناسایی قرار نگرفته اند و در نتیجه به صورت غیرمستقیم و به کمک نشانگر‌هایی ردیابی می‌شوند که باQTL ‌ها در حالت عدم تعادل پیوستگی قرار دارند.

 

جهش: تغییر یک باز (یا چند) در توالی یک ژن یا یک بخش از کروموزوم.

 

جمعیت: مجموعه افرادی که در یک مطالعه آماری بررسی می‌شود. در ژنتیک دامی، جمعیت معمولا مجموعه ای از حیوانات با تیپ ژنتیکی یکسان و به‌ویژه یک نژاد است.

 

جمعیت مرجع: در نژادهایی با اندازه بزرگ، جمعیتی است که هم فنوتیپ (چند صفت مورد علاقه) و هم ژنوتیپ در آنها مورد اندازه‌گیری قرار می‌گیرند. منظور از ژنوتیپ در اینجا تعداد زیادی QTL است. اندازه جمعیت مرجع، رابطه معکوسی با وراثت پذیری صفت دارد. برای نژادهایی که از تعداد افراد کمتری برخوردار هستند، سعی می‌شود که برای یک نوع از تولید دامی، جمعیت مرجعی دارای چند نژاد تشکیل داده شود.

 

چ

چندشکلی تک نوکلئوتیدی: چندشکلی DNA که به یک باز منفرد مربوط باشد. در پستانداران، فراوانی اسنیپ تقریبا ده برابر ریزماهواره‌ها است. بنابراین پرکاربردی ترین نشانگر مولکولی در نقشه یابی ژنتیکی است که با استفاده از تراشه DNA انجام می‌شود.

 

خ

 

خواص قصابی(گوشت): عملکرد پرواربندی و کشتار حیوانات گوشتی. در کنار خصوصیات مادری، دو هدف گزینش را تشکیل می‌دهند که در دام‌های اهلی برای تولید گوشت مورد بهره برداری قرار می‌گیرند.

 

س

سازمان گزینش (OS): ساختاری مربوط به اصلاح نژاد نشخوارکنندگان است که بعد از بازبینی قانون ها در سال 2006 جایگزین UPR شد.تعریف اهداف گزینش، تهیه سمت و سوی برنامه‌های گزینش، تبارنامه، ضوابط خلوص نژادی را این سازمان تعیین می‌کند. در سطح ملی، این سازمان جزو فدراسیون نژادهای فرانسه است.

 

سانتی مورگان (cM): واحد فاصله ژنتیکی، یک سانتی مورگان برابر 1 % نوترکیبی است یعنی بازای 100 میوز، یک نوترکیبی اتفاق می‌افتد.

 

سیتوژنتیک: شاخه ای از ژنتیک است که ساختار کروموزوم‌های گونه حیوانی را مطالعه می‌کند و هدف اصلی آن پیدا کردن ناهنجاری‌های احتمالی است.

 

سیستم داده‌های تک سمیان (SIRE): یک پایگاه داده است که همه اطلاعات مربوط به گزینش در تک سمیان را به صورت متمرکز جمع آوری می‌کند. این اطلاعات شامل تعیین هویت، تبارنامه، عملکرد، اندیس و... است.

 

سیستم ملی داده‌های ژنتیکی (SNIG): برای هر گونه، عملیات ثبت، کنترل کیفیت، داده پردازی و انتشار همه داده‌ها (تعیین هویت، تبارنامه، تشخیص ژنوتیپ، عملکرد، شاخص) تنها در یک مرکز منحصربفرد به نام SNIG انجام می‌شود.

 

سوماتیک (سلول): سلول عادی که حامل 2n کروموزوم است.

 

سوند یا پروب (سوند DNA): یک توالی از DNA یا RNA است که نشاندار شده و برای تشخیص توالی اسید نوکلئیک مکمل به‌وسیله دورگ‌گیری استفاده می‌شود.

 

سوش: نک لاین

 

ش

 

شاخص یا اندکس: برآوردکننده یا برآورد ارزش ژنتیک افزایشی حیوان برای یک یا چند صفت کمی ‌است. اگر از یک صفت استفاده شود، شاخص را مقدماتی می‌نامند. اگر از چند صفت به صورت ترکیب خطی از چند شاخص مقدماتی استفاده شود، شاخص را ترکیبی یا سنتتیک می‌نامند. اگر شاخص مقدماتی تنها با استفاده از اطلاعات عملکرد تهیه شود به آن شاخص پلی ژنی گفته می‌شود. ولی اگر در محاسبه شاخص مقدماتی، از اطلاعات ژنوتیپ کاندیدا برای تعدادی ازQTL ‌ها، و نیز داده‌های مکملی چون اجداد، عملکرد خود فرد یا خویشاوندان وی استفاده شود، شاخص را ژنومیک می‌نامند.

 

شرح نگاری: Annotation: دستیابی به اطلاعاتی درباره ساختار ژن‌ها و توالی‌های منظم. این اطلاعات شامل وظایف بیولوژیکی و بیوشیمیایی مولکولهایی است که کد شده و نحوه بیان و اثرمتقابل آنها با سایر مولکولها بررسی می‌شود.

 

شجره: ردیابی یک فرد از روی اجداد.

 

شناسایی کروموزوم: شناسایی کروموزومی‌که روی آن یک جایگاه ژنی (یک ژن) قرار دارد.

 

ع

عدم تعادل پیوستگی: همراهی ترجیحی بین الل‌هایی است که در جایگاه‌های ژنی مختلف روی کروموزوم قرار گرفته اند. این خصوصیت سبب می‌شود که بتوان از نشانگر‌های ژنتیکی مولکولی استفاده کرد.

 

عملکرد: نک ارزش فنوتیپی.

 

غ

غلبه: در یک جایگاه ژنی، الل A بر روی الل a غلبه دارد اگر افراد هتروزیگوتA/a همان فنوتیپ [A] هموزیگوت A/A را نشان دهند. در این جایگاه ژنی، الل A را غالب و الل a را مغلوب می‌نامند.

 

ف

فاصله ژنتیکی: مقیاس مسافت ژنتیکی بین دو جایگاه ژنی روی کروموزوم است که به صورت درصد نوترکیبی یعنی سانتی مورگان بیان می‌شود.

 

 

فاصله بین نسلی: میانگین سن والدین در هنگام تولد فرزندانی که می‌توانند به عنوان مولد نگهداری شوند.

 

فامیل: مجموعه افرادی که یک جد مشترک دارند.

 

فراوانی اللی: یا فراوانی ژنی، به سهم یک الل ژن نسبت به همه الل‌های جمعیت در جایگاه ژنی مورد نظر گفته می‌شود.

 

فراوانی ژنوتیپی: سهم یک فرد از جمعیت واجد یک ژنوتیپ خاص نسبت به همه ژنوتیپ‌های ممکن در جایگاه ژنی مورد نظر.

 

فراسنجه ژنتیکی: گزینش در داخل یک نژاد نمی‌تواند به حقیقت بپیوندد مگر آنکه جمعیت مورد نظر بلحاظ ژنتیکی مورد شناسایی قرار گیرد. در مورد صفات مورد نظر، این شناخت به‌وسیله فراسنجه‌های ژنتیکی انجام می‌شود که عبارتند از: انحراف معیار ژنتیکی افزایشی، وراثت پذیری، ρ، همبستگی ژنتیکی بین صفات.

 

فری مارتین: یک نوع ناهنجاری است که اغلب در دوقلو‌های ناهمجنس گاو دیده می‌شود به‌طوریکه ماده با وجود داشتن اندام‌های جنسی نرمال خارجی، عقیم است.

 

 

فنوتیپ: همه یا بخشی از صفات یک فرد که به صورت یک مقدار عددی یا غیر آن است.

 

فنوگروپ: گروه آنتی ژنهای خون که به‌وسیله تنها یک الل ژن کنترل می‌شوند.

 

 

ق

 

قابلیت بیان یک الل:  بروز صفتی که به‌وسیله یک الل خاص کنترل می‌شود از فردی به فرد دیگر، و حتی در طول زمان در خود یک فرد نیز شدت متفاوتی دارد. برای مثال الل مسئول صفت ماهیچه مضاعف در گاو  بروز متفاوتی دارد.

 

قانون مطابقت کشاورزی 5 ژانویه 2006: برای مطابقت بیشتر با قوانین اتحادیه اروپا، تغییراتی در مورد قوانین مواد ژنتیکی متعلق به فرانسه داده شد و به تبع آن ساختار‌های دامپروری و ژنتیکی تغییر پیدا کرده و نقش راهبری به FGE محول گردید.

 

قانون دامپروری: قانون 28 دسامبر 1966 در خصوص بخش ژنتیک، الزامات پیشرفت سطح ژنتیکی گله‌های نشخوارکننده و خوک را در فرانسه تدوین کرد. که این قانون تا سال 2006 اعمال گردید و پس از آن بازنگری‌هایی در ساماندهی اصلاح ژنتیکی فرانسه رخ داد.

 

قطعه: به یک قطعه توالی DNA گفته می‌شود که به‌طور کلی متشکل از بیست نوکلئوتید است و برای تکثیر توسط پی سی آر بکار می‌رود. برای یک بخش از DNA هدف، دو قطعه مکمل وجود دارد.

 

ص

صفات مادری: مجموعه صفاتی است که به‌وسیله مادر- فرزند  بروز می‌یابد و به دو گروه تقسیم می‌شود. عملکرد‌هایی که مربوط به  تولیدمثل ماده‌ها می‌شود و عملکرد‌هایی که به نتاج در سن پیش از شیرگیری مربوط می‌شود.

 

صفت (کاراکتر): عضوی از توصیف فنوتیپ است که به‌وسیله فرد مشاهده کننده تعریف می‌شود. به‌خاطر اینکه از فردی به فرد دیگر متفاوت است، می‌توان به عنوان یک متغیر در نظر گرفت. در دامپروری، صفات به دو گروه تقسیم می‌شوند:

- صفات تک ژنی، که واریاسیون آنها به‌طور کلی گسسته است (برای مثال رنگ پوشش بدن، وجود یا عدم وجود شاخ) بنابراین از ظاهر فرد می‌توان آن را در یکی از گروه‌ها قرار داد.

- صفات کمی‌ پلی ژنی (یا بیومتری)، که واریاسیون آنها پیوسته (برای مثال وزن حیوانات)، یا گسسته (برای مثال تعداد بره متولد شده) می‌تواند باشد. اندازه گیری آنها به صورت عینی (ابژکتیو) انجام شده و یک عدد برای آنها در نظر گرفته می‌شود.

 

ض

ضریب تعیین: ابزاری برای سنجش دقت برآورد ارزش ژنتیکی افزایشی یک مولد بر اساس شاخص آن است مقدار آن از نظر تئوری بین صفر و 1 است. این ضریب برابر با مربع ضریب همبستگی بین A و  است. در عمل به عنوان میزان اعتماد به شاخص تلقی می‌شود.

 

ضریب خویشاوندی: ضریب خویشاوندی دو فرد که با هم تلاقی پیدا می‌کنند برابر است با ضریب همخونی فرزند اشان.

 

ضریب همخونی: برابر است با احتمال اینکه یک فرد در یکی از جایگاه‌های ژنی خود، دو الل را دریافت کند که به لحاظ شجره، نظیر هم بوده باشند. به عبارت دیگر از جد مشترک دو والد، منتج شده باشند.

 

ضریب همبستگی ژنتیکی: با استفاده از ضریب همبستگی، رابطه بین ارزش ژنتیکی افزایشی صفت 1 با صفت 2 سنجیده می‌شود

R(A1 A2) = cov (A1, A2) / σA1 × σA2

 

ک

 

کانتیگ یا وربست: مجموعه ای از قطعات DNA است که با هم همپوشانی داشته و یک ناحیه کروموزومی را در بر می‌گیرند.

 

کراسینگ-اور: به مبادله مواد ژنتیکی بین دو کروموزوم همولوگ در حین تقسیم میوزی گفته می‌شود.

 

کروموزوم مصنوعی باکتریایی: کروموزوم مصنوعی باکتری که ظرفیت بزرگی برای پذیرش DNA خارجی دارد (تا 300 کیلو باز).

 

کشنده: ناهنجاری یا ژنی که سبب تلف شدن فرد حامل می‌شود. اغلب ژن‌های کشنده در حالت مغلوب هستند و در نتیجه تنها درافراد هموزیگوت در جایگاه ژنی مربوطه امکان  بروز پیدا می‌کنند.

 

 

کمیته بین المللی رکوردبرداری دام(ICAR): کمیته ای بین المللی است که در سال 1951 تاسیس شده و امروزه به عنوان یک سازمان جهانی شناخته می‌شود که هویت گذاری، ثبت و ارزیابی ژنتیکی را راهبری می‌کند. اینتربول یکی از زیرکمیته‌های آن است. در تمامی ‌ماموریت‌ها وجهه بی طرفی و جامع الشرایط بودن رعایت می‌شود. دفتر مرکزی در رم قرار دارد و 47 کشور از همه قاره‌ها در آن عضویت دارند. با سازمان‌های بزرگی مثل فائو، فدراسیون دامپروری اروپا، سازمان جهانی بهداشت دام و... همکاری دارد.

 

کنترل عملکرد: سازمان‌هایی که پروتکل‌های اندازه‌گیری صفات را با هماهنگی سازمان دامپروری ژنتیک فرانسه (FGE) تهیه و در اختیار دامداران قرار می‌دهند. این سازمان‌ها در مرحله بعدی و در سطح ملی به صورت فدرال کنسول دامپروری فرانسه FCE) ) در می‌آیند.

 

کوواریانس: فراسنجه آماری است که رابطه بین دو متغیر را نشان می‌دهد. کوواریانس بین x و y برابر است با:

 

 

cov (x,y)=

 

n برابر تعداد جفت داده Xi Yi است. اگر دو متغیر مستقل از همدیگر باشند کوواریانس برابر صفر می‌شود. در مورد ضریب همبستگی نیز همینطور استR(x,y).(دقت شود که حالت برعکس صادق نیست یعنی اگر کوواریانس صفر باشد به معنی استقلال متغیر‌ها و نبود رابطه نمی‌تواند تلقی شود. (مترجم)

 

کروماتید: به هر کدام از دو رشته همولوگ یک کروموزوم گفته می‌شود.

 

کروماتین: به حالت "آزاد" یک ماده ژنتیکی (اسید دی اکسی ریبونوکلئیک و هیستون‌ها) طی مرحله اینترفاز گفته می‌شود. کروموزوم و کروماتین از نظر ساختار مواد هسته ای، یکسان هستند.

 

کروموزوم: شکل مورفولوژیکی اطلاعات ژنتیکی است که در داخل هسته سلول‌ها قرار دارند. در برخی مراحل تقسیم سلولی، با رنگ آمیزی می‌توان کروموزوم را با میکروسکوپ نوری مشاهده کرد. تعداد آنها در تمامی‌سلول‌های سوماتیک یک فرد خاص و در تمامی ‌افراد متعلق به یک گونه، ثابت و به صورت زوج است مگر اینکه ناهنجاری وجود داشته باشد. دو کروموزوم جفت یکسان را همولوگ می‌نامند.

 

کلوناژ: به‌طور کلی روش تکثیر غیر جنسی است تا همسان‌ها پدید آیند. کلون می‌تواند بخشی از AND، چند سلول یا یک فرد به‌طور کامل باشد.

 

کلوناژ یا همسانه سازی DNA: تکثیر یک بخش از DNA  نوترکیب در داخل یک سلول میزبان (اغلب یک باکتری یا مخمر) است که سپس کپی‌های تکثیر یافته، جداسازی می‌شوند. گاهی به این روش، جداسازی ژن نیز گفته می‌شود.

 

کارتوگرافی (ژنوم): تعیین ترتیب جایگاه ‌های ژنی و فواصل آنها روی کروموزوم‌ها (ژنتیکی یا فیزیکی)

 

کاریوتیپ: نمایش دادن مجموعه کروموزوم‌های یک سلول دیپلوئید. به‌طور کلی این کار در مرحله متافاز تقسیم سلولی انجام می‌شود.

 

کلون: گروهی از بخش‌های DNA،  سلول‌ها یا موجودات زنده است که از یک واحد با استفاده از تکثیر غیر جنسی تولید شده باشد. کلون‌ها اساسا از نظر ژنتیکی نظیر همدیگر هستند مگر اینکه جهشی اتفاق افتاده باشد.

 

کمیسیون ملی به نژادی ژنتیکی: کمیسیونی است که از افراد متخصص و نمایندگان وزارت کشاورزی تشکیل شده است.

 

کد ژنتیکی: کد متناظر بین 64 کدون نوکلئوتیدی و 20 اسید امینه است که در فرآیند ترجمه اتفاق می‌افتد.

 

کدون: سه نوکلئوتید که برای یک اسیدامینه رمز گذاری شده‌اند. و یا اینکه علامت آغاز یا پایان ترجمه را اعلام می‌کنند.

 

گ

گامت: سلول تولیدمثلی نر یا ماده حاوی هسته n کروموزومی که در نتیجه ‌هاپلوئید است.

 

 

گزینش: مولدین کاندید بر مبنای ارزش ژنتیکی افزایشی برآوردی آنها (شاخص) رتبه بندی می‌شوند تا بهترین آنها در نژاد شناسایی شوند. غالبا وقتی از گزینش صحبت می‌شود منظور گزینش درون نژادی مطرح است.

 

گزینش اجدادی: برآورد ارزش ژنتیکی افزایشی یک کاندیدای مولد که برحسب شاخص اجداد صورت می‌گیرد.

 

گزینش از روی نتاج (آزمون نتاج): برآورد ارزش ژنتیکی افزایشی یک فرد با استفاده از عملکرد نتاج که در مزرعه یا ایستگاه اندازه‌گیری شده است.

 

گزینش انفرادی (کنترل انفرادی): برآورد ارزش ژنتیکی افزایشی یک کاندیدای مولد براساس عملکرد خود آن که در مزرعه یا ایستگاه اندازه‌گیری می‌شود.

 

گزینش چندژنی: برآورد ارزش ژنتیکی افزایشی یک کاندید گزینش که صرفا بر اساس اطلاعات با منشا فنوتیپی باشد. انواع آن عبارتند از گزینش اجدادی، گزینش انفرادی، گزینش از روی افراد خویشاوند و آزمون نتاج.

 

گزینش خویشاوندی: برآورد ارزش ژنتیکی افزایشی یک کاندید مولد که با استفاده از عملکرد‌های خویشاوندان آن انجام می‌گیرد یعنی برادر و خواهران تنی و ناتنی.

 

گزینش ژنومی: برآورد ارزش ژنتیکی افزایشی یک کاندید گزینش بر اساس تشخیص ژنویپ آنان از نظر تعدادی QTL است که در نهایت با اطلاعات حاصل از اجداد و عملکرد خود فرد یا خویشاوندان آن تکمیل می‌شود. برای تشخیص ژنوتیپ، نشانگرهایی که در نزدیکی QTL هستند شناسایی می‌شوند البته به شرطی که QTL و نشانگر‌ها (یا ‌هاپلوتیپی از نشانگرها) در حالت عدم تعادل پیوستگی باشند. این نوع از گزینش از سال 2013 در مورد نژادهای براون، مونبلیار، نرماندی و پریم هلشتاین به اجرا در آمده است.

 

گونه: مجموعه افرادی هستند که مشابه هم بوده و می‌توانند بین خودشان زاد و ولد کرده و نتاج دارای قابلیت باروری تولید نمایند. قاعدتا عمل تولید مثل بایستی تنها بین افراد یک گونه امکان پذیر باشد تا تقسیم سلولی و تعداد مساوی کروموزوم‌ها در هر سلول متناسب باشد. با این وجود چند استثنا وجود دارد برای مثال قاطر ناشی از باروری الاغ نر (Equus asinus) و مادیان (Equus caballus) است.

 

 

ل

لاین: این اصلاح متعاقب کلمه نژاد است و در گاو، خوک و پرندگان استفاده می‌شود در حالیکه در گوسفند و خرگوش از کلمه سوش به این معنی بهره برده می‌شود. لاین از یک نژاد پدید آمده و تعداد افراد جمعیت آن محدود تر است. گاهی برای نشان دادن شکل ظاهری خاص از کلمه واریته نیز استفاده می‌شود.

 

م

ماده‌های حامی آزمون نتاج: ماده‌هایی هستند که در کادر آزمون نتاج، با تعدادی نر کاندیدی گزینش تلاقی می یابند.

 

متابولوم: به مجموعه متابولیت‌های موجود در بافت در یک زمان خاص گفته می‌شود. متابولیت‌ها اجزایی هستند که از متابولیسم حاصل می‌شوند: اسیدهای امینه، گلوکز، اسیدهای چرب و...متابولوم جزو ویژگی‌های حالت فیزیولوژیکی هر فرد خاص است.

 

مستقل بودن: اصطلاحی است که به جایگاه‌های ژنی (یا ژن‌ها) یا صفات مربوط می‌شودبه‌طوریکه اگر آنها روی دو جفت کروموزوم متفاوت قرار داشته باشند، آن دو جایگاه ژنی را مستقل می‌نامند. اگر بهبود یک صفت در اثر گزینش ژنتیکی، هیچ گونه اثر مثبت یا منفی روی صفت دیگر نداشته باشد، آن دو صفت را از نظر ژنتیکی مستقل یا خنثی می‌نامند.

 

معیار گزینش: صفت (یا ترکیبی از صفات) است که در نظر داریم روی کاندیدهای گزینش اندازه‌گیری کنیم. گاهی معیار گزینش از روی اندازه‌گیری‌های انجام شده روی خود فرد یا خویشاوندان آن محاسبه می‌شود. از معیار گزینش برای محاسبه شاخص استفاده می‌شود. بنابراین می‌توان مولدین کاندید را از نظر ارزش ژنتیکی افزایشی رتبه بندی کرد. در مورد گزینش چندژنی، معیارهای گزینش باید وراثت پذیر بوده، اندازه‌گیری آنها آسان و در اوایل زندگی حیوان قابل انجام باشد و همچنین همبستگی ژنتیکی مطلوبی با اهداف گزینش داشته باشد. در مورد ارزیابی ژنومی، جمع آوری اطلاعات روی خود فرد یا افراد خویشاوند ضرورت ندارد در نتیجه اهداف گزینش به صورت سیستماتیک همان معیار‌ها هستند به شرطی که قبلا در جمعیت مرجع در نظر گرفته شده باشند.

 

موسسه ملی پژوهش‌های کشاورزی فرانسه یا اینرا INRA: یک موسسه دولتی است که در سال 1946 تاسیس یافته و وابسته به وزرات تحقیقات و وزارت کشاورزی است. وظایف آن، سازمان دهی، اجرا و انتشار همه فعالیت‌های مرتبط با پژوهش‌های علمی‌در حوزه کشاورزی و به ویژه بخش روستایی است. این موسسه چن دپارتامن دارد که یکی از آنها دپارتمان ژنتیک دامی‌است. وظیفه اینرا محاسبه شاخص‌ها با مسئولیت دولت بوده و نیز پایگاه ملی داده‌های ژنتیکی است که از SNIG بدست می‌آید (نک SNIG). تعیین اهداف گزینش مطابق با نیاز جامعه، روش‌ها و روش‌های کنترل عملکرد، تشکیل شاخص، نحوه اجرای مطلوب برنامه‌های گزینش و مدیریت تنوع ژنتیکی جمعیت‌های دامی‌از جمله فعالیت‌های دیگر این موسسه است که بر روی آنها پژوهش انجام می‌دهد. )این موسسه از اول ژانویه 2020  کلمه محیط زیست را نیز به عنوان خود اضافه کرد و به نام INRAE تغییر یافت که در برگیرنده پژوهش‌های کشاورزی، مواد غذایی و محیط زیست است -مترجم)

 

مگاباز، کیلوباز، باز: طول رشته DNA برحسب مگاباز، کیلوباز و باز ( 1 Mb=1000 kb= 1000000 b)

 

مهاجرت: ورود افراد خارجی به درون جمعیت است. مهاجرت به همراه جهش و گزینش، عوامل فرگشت ژنتیکی جمعیت‌ها هستند.

مندل (قوانین): محققی که در اواخر قرن نوزده روی گیاهان کار می‌کرد. گرگور مندل سه قانون درباره وراثت فرموله کرد که به همراه نام وی ذکر می‌شوند.

 

مونوهیبریدیسم: در ژنتیک مندلی، به حالتی گفته می‌شود که در آن صفتی تنها به‌وسیله یک ژن کنترل می‌شود.

 

موزائیزیسم: یک حالت خاص موجودات زنده که ژنوم آنها موزائیکی است، یعنی همه سلول‌ها دارای ژنوم یکسانی نیستند.

 

متغیر: تغییر یک صفت از فردی به فرد دیگر است (نک صفت و معیار گزینش)

 

مرکز داده پردازی اطلاعات ژنتیکی: مرکزی است که در موسسه تحقیقات کشاورزی ملی فرانسه در منطقه ژوی آن ژوزاس در نزدیکی پاریس قرار دارد. وظیفه اصلی این مرکز محاسبه شاخص با استفاده از اطلاعاتی است که از عملکرد، شجره و ژنوتیپ‌ها جمع آوری شده است.

 

محیط: مجموعه شرایط غیر ژنتیکی که ارزش فنوتیپی یا عملکرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. برخی از اثرهای محیطی قابل تشخیص بوده و برای گروهی از حیوانات مشترک است (گله، سال، نوبت زایش و...) و با عنوان اثرات ثابت قابل برآورد هستند. سایر اثرات محیطی ناشناس بوده و مختص یک حیوان خاص هستند (مصرف داروی خاص، مشکلات سلامتی). این اثرات را که نمی‌توان برآورد کرد با عنوان اثرات تصادفی بررسی می‌کنند.

 

مسیرهای انتقال ژن: در یک جمعیت، انتقال ژن‌ها از نسلی به نسل دیگر بطرق مختلفی انجام می‌گیرد که شامل موارد زیر هستند: انتقل از پدر به پسر 1)، از پدر به دختر (2)، از مادر به پسر(3) و از مادر به دختر (4).

 

مغلوب: نک غلبه.

 

مکمل بودن صفات: یکی از اهدافی است که در برنامه‌های آمیخته‌گری بین نژادها دنبال می‌شود. هدف آن است که صفاتی را که گاهی با هم ماهیت انتاگونیسم دارند از نژادهای مختلف جمع آوری و در یک آمیخته، جمع شود و از حالت تکمیل کنندگی صفات بهره برداری شود.

 

منحنی گوس: به‌طور کلی در زیست شناسی و دامپروری، وقتیکه تعداد داده‌ها زیاد باشد، هیستوگرام (نمایش فراوانی داده‌ها به صورت نمودار) شبیه منحنی می‌شود که به ان منحنی گوس گفته می‌شود و نشانه قانون " نرمال" است. هر موقع که تعداد زیادی اثر وجود داشته باشد که نقش هر کدام بسیار کوچک باشد در این حالت نیز به منحنی شبیه منحنی نرمال دست پیدا می‌کنیم. این منحنی متقارن بوده و از نظر ریاضی با میانگین و واریانس شناخته می‌شود.

 

میتوز: تقسیم متعادل یک سلول مادری به دو سلول خواهری است.تعداد کروموزوم‌ها برابر هستند.

 

میوز: به مجموعه دو تقسیم سلولی گفته می‌شود که اولی کاهشی و دومی‌متعادل است و سبب تشکیل گامت‌های‌هاپلوئیدی از سلول‌های سوماتیک دیپلوئیدی می‌شود.

 

ن

 

نژاد: مجموعه حیواناتی متعلق به یک گونه که دارای صفاتی مشترک هستند (مورفولوژی، فیزیولوژی، بیوشیمی، پاتولوژی) و توانایی انتقال این صفات به نسل بعد را دارند. در فرانسه به رسمیت شناختن نژاد توسط وزارت کشاورزی انجام می‌شود و گزینش درون نژادی در نشخوارکنندگان ادامه دارد.

 

نسب: رابطه ژنتیکی فرد با پدر و مادرش. امروزه کنترل شجره با استفاده از نشانگر‌های ریزماهواره انجام می‌شود. اگر برای هر کدام از ریزماهواره‌‌های مورد بررسی، منتقل شدن یکی از الل‌‌های دو والدین به فرزندان مسجل شود، گفته می‌شود که شجره مورد نظر، منطبق است. در حال حاضر اسنیپ جایگزین ریزماهواره می شود.

 

نسبت جنسی: در یک جمعیت، به نسبت جنس‌ها در هنگام تولد گفته می‌شود.

 

 

نشانگر ژنتیک مولکولی: یک تولی از DNA است که کمابیش دارای چندشکلی بوده، عملکرد شناخته شده ای ندارد، به‌وسیله یک آزمون قابل شناسایی است و در کنار یک ژن جالب توجه قرار دارد. پرکاربردترین آنها ریزماهواره واسنیپ هستند.

 

نشان ژنتیکی: یک قطعه غیر کدکننده، اختصاصی برای هر ژنوم و بسیار متغیر از فردی به فرد دیگر است که بنابراین تمایز بین افراد به‌وسیله این قطعه فراهم می‌شود. به‌طور کلی ریزماهواره یا اسنیپ است. بتدریج اسنیپ جایگزین ریزماهواره می‌شود.

 

 

نفوذ الل: در ژنتیک "مندلی"، نفوذ الل برابر است با احتمال این‌که این الل در فنوتیپ  بروز پیدا کند. برای مثال، برای جایگاه ژن با دو الل A a، اگر نفوذ a برابر 0.20 باشد یعنی 20 % افراد دارای ژنوتیپ a/a فنوتیپ [a] را به نمایش می گذارند.

 

نوترکیب : موجود زنده یا مولکولی که در آن نوترکیبی ژنتیکی اتفاق افتاده اس. این پدیده می‌تواند به صورت طبیعی یا بالاجبار اتفاق افتاده باشد. این اصطلاح معمولا به محصولات تراریخت گفته می‌شود (نک DNA نوترکیب).

 

نوترکیبی ژنتیکی: در حالت in vitro سازماندهی دوباره قطعاتی از DNA است که منشا متفاوتی دارند. در حالت in Vivo، این سازماندهی ژنتیکی بین دو رونوشت همولوگ از یک بخش کروموزومی رخ می‌دهد (در هنگام کراسینگ-اور). یا این‌که یک قطعه ژنتیکی خارجی وارد ژنوم یک موجود شود برای مثال به‌وسیله انتقال ژن.

 

نوکلئوتید: جزئ اصلی اسیدهای نوکلئیک است.DNA  دارای چهار دی اکسی نوکلئوتید متفاوت است که معمولا هر کدام را با باز ازته آن نشان می‌دهند: آدنین، تیمین، گوانین و سیتوزین. در RNA تیمین توسط اوراسیل جانشین شده است.

 

 

نمونه یا اشانتیون: زیر مجموعه یا بخشی از جمعیت با اندازه مشخص است. یکی از اهداف اصلی محاسبات اماری، تعیین خصوصیات یک جمعیت با استفاده از یک یا چند نمونه است که به‌طور تصادفی از این جمعیت برداشت می‌شود. یک نمونه خوب، کم و بیش " معرف جمعیت" در نظر گرفته می‌شود.

 

نشانگر زیستی: ماده‌ای با منشا زیستی است که به‌وسیله آن می‌توان فنوتیپ پیچیده یک فرد را پیش بینی کرد. نشانگر زیستی می‌تواند یک ژن، رونوشت (mRNA)، یک پروتئین یا یک متابولیت باشد. نشانگر زیستی حاصل عمل ژنوتیپ فرد و محیطی است که در آنجا قرار گرفته است.

 

نقشه ژنتیکی، نقشه فیزیکی، نقشه کروموزومی: نقشه ژنتیکی، مکان نسبی جایگاه‌های ژنی متفاوت روی کروموزوم را نشان می‌دهد (فاصله ژنتیکی برحسب سانتی مورگان یا cM بیان می‌شوند). جزئیات آن بر اساس فراوانی نوترکیبی‌ها معلوم می‌شود. نقشه فیزیکی به دنبال پیدا کردن فاصله حقیقی بین جایگاه‌های ژنی است که بر اساس باز (b) یا جفت باز (pb) بیان می‌شود. نقشه کروموزومی‌یا نقشه سیتو ژنتیکی، تضمین کننده ارتباط بین دو نقشه مذکور است و مکان جایگاه ژنی را روی کروموزوم‌ها نشان می‌دهد.

 

و

وابسته به جنس: نک وراثت وابسته به جنس.

 

واریانس: یک فراسنجه آماری است که میزان پراکندگی یک متغیر کمی را در اطراف میانگین نشان می‌دهد. به عبارت دیگر واریانس، میزان تنوع یک صفت در جمعیت را نشان می‌دهد.

 

واریته: نک لاین.

 

واکنش زنجیره‌ای پلی مراز: واکنش پلیمریزاسیون زنجیره‌ای است که در جریان آن، بخشی از DNA به صورت تصاعدی تکثیر می‌یابد.

 

وراثت: انتقال ژن‌ها از نسلی به نسل دیگر است و به تبع آن، صفات کنترل شونده به‌وسیله این ژن‌ها را نیز شامل می‌شود. ژنتیک، در واقع علم مطالعه وراثت است.

 

وراثت وابسته به جنس: انتقال ژن‌هایی که تنها روی کروموزوم X از کروموزوم‌های جنسی قرار دارند و روی اتوزوم‌ها وجود ندارند. برای مثال، دالتونیسم و هموفیلی در انسان در زمینه وراثت وابسته به جنس قرار دارند. در مرغ برخی از صفات وابسته به جنس کاربردی هستند برای مثال کوتولگی، سرعت پردرآوری، رنگ پرها و...

 

وراثت پذیری: بخشی از واریانس عملکرد‌ها است که می‌توان به اثر افزایشی ژن‌های موثر روی صفت ربط داد. ضریب وراثت پذیری h2، در گزینش انفرادی از روی عملکرد، نشانه آن است که چه کسری از برتری فنوتیپی حیوانات گزینش شده را می‌توان به این اثر افزایشی مربوط دانست. همیشه در مورد گزینش انفرادی از روی عملکرد، ضریب وراثت پذیری معادل توان دوم ضریب همبستگی بین ارزش ژنتیکی افزایشی  (A) یک مولد و ارزش فنوتیپی اندازه گیری شده آن (P) است.

 

وکتور: یک توالی از DNA که برای انتقال یک بخش DNA خارجی استفاده می‌شود و به سلول میزبان وارد می‌شود. وکتور می‌تواند مولکول DNA (کاسمید، پلاسمید، کروموزوم مصنوعی باکتری یا مخمر) یا یک ویروس معیوب (ویروسی که در داخل سلول میزبان بدون یاری یک ویروس کمکی قادر به  تولیدمثل نیست).

 

 

ه

 

هاپلوئید: سلول حاوی n کروموزوم را گویند. برای مثال هسته گامت‌ها (اسپرماتوزوئید و تخمک) ‌هاپلوئید هستند.

 

هاپلوتیپ: به ترکیب ژن‌های غیراللی روی یک کروموزوم گفته می‌شود. این مجموعه ژنی در غیاب کراسینگ-اور به صورت یک بلوک به نسل بعد منتقل می‌شود. وجود این ارتباط بین ژن‌ها جالب توجه است زیرا اگر در بین ژن‌ها موردی باشد که شناسایی اش غیر ممکن باشد، می‌توان با کمک آزمون مولکولی یک نشانگر قابل ردیابی برای آن پیدا کرد.

 

هاردی واینبرگ (قانون): در جمعیتی با اندازه بزرگ، در صورت تلاقی تصادفی (پانمیکسی)، و در شرایط نبود مهاجرت، جهش و گزینش، فراوانی‌های اللی و ژنوتیپی از نسلی به نسل دیگر ثابت می ماند.

 

هتروکروموزوم (هتروزوم، ژونوزوم یا کروموزوم جنسی): کروموزوم (X Y) خاصی است که نقش اصلی را در تعیین جنسیت بر عهده دارد. این دو کروموزوم به صورت جفتی هستند که در یک جنس به صورت مشابه، یعنی هموگامتیک، و در جنس دیگر به صورت متفاوت یعنی هتروگامتیک هستند. جنس نر در پستانداران هتروگامتیک (XY) و در پرندگان هموگامتیک (XX) است. حالت عکس در جنس ماده برقرار است.

 

هتروزیس: پدیده ای است که در آن افراد جمعیت‌های مختلف از نظر ژنتیکی با هم تلاقی می‌یابند و در یک محیط مشابه استقرار یافته و عملکرد آنها از متوسط عملکرد والدین بیشتر است. هر چقدر اثر متقابل بین ژنهای موثر روی صفات بیشتر باشد، اثر هتروزیس بالاتر است. هر‌چه تفاوت ژنتیکی بین دو جمعیت بیشتر باشد اثر هتروزیس بالاتر است.

 

هتروزیگوت: اگر یک فرد در یک جایگاه ژنی دارای دو الل متفاوت باشد، آنرا هتروزیگوت گویند.

 

هدف گزینش: صفت یا مجموعه صفاتی است که به‌ دلیل بهبود ان اقدام به عملیات بهنژادی می‌شود تا میانگین ارزش ژنتیکی افزایشی افراد یک جمعیت در نسل n+1 نسبت به نسل n بهتر شود.

 

هسته گزینش: به دام‌ها و به‌ویژه به تلیسه‌هایی گفته می‌شود که به عنوان مادران گاوهای نر از سن 16 تا 18 ماهگی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

 

  هم بارز: به بیان همزمان دوالل ژن گفته می‌شود. ساختار ژنتیکی گروه‌های خونی (A B O) در انسان و انواع کازئین کاپا در شیر گاو از مکانیسم  بروز مشترک تبعیت می‌کنند.

 

هموزیگوت: اگر یک فرد در یک جایگاه ژنی دارای دو الل یکسان باشد، آنرا هموزیگوت گویند.

 

هموتیپ: مجموعه ای از مواد موجود در خون یک فرد است که در طول زندگی آن ثابت بوده و از اصول مندلی تبعیت می‌کند. آنتی ژن‌های اریتروسیتی تعیین کننده گروه‌های خونی و پروتئین‌های الکتروفورز از آن جمله هستند.

 

هیبریداسیونDNA: واکنشی است که بین توالی‌های اسیدهای نوکلئیک بوقوع می‌پیوندد.

 

هیبریداسیون بین جنس‌ها (اینترژنریک): جفت‌گیری افراد متعلق به جنس‌های مختلف را گویند. برای مثال، جفت‌گیری بین اردک معمولی Anas Platyrhyncos و اردک وحشی (Cairina moschata) موجب به وجود آمدن مولارد می‌شود که برای تولید جگر چرب استفاده می‌شود. به فرزندان این نوع از جفت‌گیری‌ها، هیبرید گفته می‌شود.

 

هیبریداسیون بین گونه ای: جفت‌گیری افراد متعلق به گونه‌های مختلف را گویند. برای مثال گاو (Bos Taurus) با زبو (Bos indicus.) به نتاج اینها نیز هیبرید گفته می‌شود.

 

هیبریدیزاسیون فلورسنت In Situ: فناوری که امکان شناسایی DNA را به‌وسیله هیبریدیزاسیون با سوند فلورسنت را فراهم می‌سازد.

 

همسانه سازی یا کلون کردن یک موجود زنده: به عملیات تولید چند موجود زنده گفته می‌شود که از نظر ژنتیکی همانند هم هستند. این کار می‌تواند با استفاده از سلول‌های یک فرد بالغ یا یک جنین باشد.

 

همخونی: در نتیجه جفت گیری حیوانات خویشاوند پدید می‌آید. افراد خویشاوند افرادی که با همدیگر دارای حداقل یک جد مشترک هستند.

 

ی

یوکاریوت: سلولی است که هسته آن به‌وسیله یک غشای سلولی از سیتوپلاسم جدا شده است. به همین ترتیب، "یوکاریوت‌ها " به مجموعه موجودات زنده ای گفته می‌شود که سلول‌های آنان یوکاریوت هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] Accouplements de testage

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد